اینم از کویر خودم
در چشمهایمان هَوَسی از کَویر نیست
دیگر کلاغ قصّه اَسیرِ پنیر نیست
سارا، کسی برای انارت نیامده
((اَمَّ یُّجیبِ)) مَجلِسِمان دلپذیر نیست
در ربَّنای رَکعت دُوُّم نمی رسم
در سجده و رکوع و قیامم، مسیر نیست
پروانه های کوچه برهنه اگر شوند
چنگیز چشمهای کسی سَربِزیر نیست
امّا دوباره می شود از نو شروع کرد
فرصت هنوز مانده برامان ، نه، دیر نیست.
+ نوشته شده در سه شنبه ششم فروردین ۱۳۹۲ ساعت 14:41 توسط یوسف خورشیدی
|